تایپ نوشته های نا گفته

حرفهایی ناگفته ؛ واگویه های نا گفته

تایپ نوشته های نا گفته

حرفهایی ناگفته ؛ واگویه های نا گفته

هدیه ای برای دوست

 

امروز جمعه ؛ حوالی غروب
امروز 5 رجب ، 40 روز مانده تا میلاد ولی الله الاعظم ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء
دوستان میهن بلاگ در جریان طرح هدیه ای برای تولد حضرت هستن
بقیه هم حتما تا حالا گوشه و کنار وب چیزی دیدن
اما اینکه من هم این مطلب را نوشتم صرفاً بخاطر این بود که به نوعی توی این حرکت سهیم باشم
امروز یه چله مونده تا روز میلاد و من هم خواستم اینبار فقط و فقط به خاطر حضرت پا روی نفس بذارم و با ترک یه گناه قدمی هر چند ناقابل در به دست آوردن دل حضرت بردارم
اینکه بخوام در مورد حضرت صاحب و در بین ما بودن و چگونگی اش مطلب بنویسم خودش حرفهای زیادی داره
و الان نه من واجد شرایط هستم و نه موقعیتش هست
خلاصه بگذاریم تا بعد ...
اما دوستای گلی که این مطلب را می خونن
اینجا یا توی هر وبگاه دیگه ای
من خودم رو سیاه تر از اونی هستم که بخوام دوستای گلی که بهتر از خودم هستن را نصیحت ؛ راهنمایی یا ارشاد کنم
صرفاً و صرفاً به دید یه پیشنهاد دوستانه
هر کدوم بیاییم با چشم پوشیدن از یه گناه توی این طرح شرکت کنیم
نه به خاطر این طرح و اینکه این طرح هست و یه کار ارزشی و حمایت از کار خوب و این حرفا ....
این همه به جای خودش
من این حرف را از این جهت می گم که همه ماها می دونیم درگیر یه گناه و رذیله بودن معمولا با یه لذتی دنباله
گاهی یه پولی به جیب آدم می ره
گاهی اوقات فراغتمون را پر می کنه
گاهی لذت های دیگه ای برامون داره
خلاصه هر گناهی با لذت خام و مجازی خودش یه جورایی بندگان خدا را پای بند خودش می کنه
و البته بنده شیطان
حالا خودمونی توی دل خودمون یه دو دو تا چهارتا کنیم
ماها که می دونیم این گناه کردن و لذتش دل یه عزیزی را می سوزنه
ما که می دونیم وقتی نامه عمل مون را آقا می بینه با دیدن این اعمال آزرده خاطر میشه
حالا بینی و بین الله ارزشش رو داره ؟!
............
.....
........
چند لحظه ای که مرددم که این چند جمله را هم اضافه کنم یا نه
ولی امتحانش که ضرر نداره
ما بیاییم به خاطر شاد کردن دل مولا یه گناهی رو ترک کنیم
ببینیم آقا جای دیگه این محبت !!!
این محبت ما نسبت به خودشون (ترک گناه از روی محبت آقا) رو چه جوری جبران می کنن
من فکر می کنم آقا کریم تر از اونی هستن که این قدم نا چیز ما را بی پاسخ بذارن

این پیامک را هم امروز عصر یکی از دوستای گلم لطف کرد و برام فرستاد :

" استحاله انتظار :
از جور زمانه ما شکایت داریم
اندازه کوه و صحرا حاجت داریم
ما مشکلمان گرانی و بیکاریست
آقا !  به نبودنت که عادت داریم
.......... "

بیش از حد خودم نوشتم
فعلا هرکی تو دلش محبتی نسبت به مولا حس می کنه ....
یا علی 

 

 

هدیه تولد خورشید

بسم الله الرحمن الرحیم


چند شب پیش رجب آمده بود ، آنقدر نرم و بی سر و صدا اومد که اصلا متوجه اومدنش نشدم. یعنی کلا این چند وقته متوجه خیلی چیزا نیستم ، این امتحانات آخر ترم هم که ماشاء الله ...
نه اینکه من تو طول سال برای درس خوندن سر از پا نمی شناسم !!...
این چند روزه هم دیگه خودمو کشتم ...
بگذریم از رجب میگفتم ؛
میگن ماه منیر خداست ؛...
منم چه توقعاتی دارما ! یکی می خواد به من بگه خداییش تو این چند وقته و چند ماه چقدر حواست به خدا بوده که حالا می خوایی حواست به رجب و اومدنش باشه ؟!؟

کلا چند وقتیه کلی با خودم یا شاید هم نمی دونم با چی درگیرم .
بی حوصله همه چی ؛اینکه تصمیم گرفتم بنویسم ، اونم وبلاگ نتیجه همین اوضاع قاراش میش ذهنیه ...

امشب شروع شد ؛ رجب که اومده میگن شب اول جمعه آرزوهای زمینی ها را می بره پیش خدا ؛ حتی آرزوی اونهایی که آسمونی هستند را هم میبره ...
خوبه بازم جای امیدی باقیه ؛ نا سلامتی ماه منیر خداست که آرزوها رو واسطه میشه .
اصلش رو هم که بخوایی بدونی (و بدونم) همه ش زیر سر خود خداس
دوباره دلش برای یه عده از بنده هاش ...
بنده که نمیشه گفت
بندِ خداییم خیلی هامون {اینم از وجه تسمیه نام نویسنده :) }
آره دلش برای اینجور آدما تنگ شده یه بهونه ای جور کرده که دوباره برگردن ...
ولی کو مشتری ؟!!؟
خداییش ما ها هم شتری نیستیم
وگرنه کی به این قیمتا حاضر این جنس بلنجر را بخره ؟! (مخاصب این خط نویسنده است ، خوانندگان ادامه دهند ...)
من ...
برای برگشت من ؟!؟
خدایا خودمونیم ، من یکی اینقدر این مسیر رو اومدم و نیم راه سر و ته کردم که دیگه سرم داره گیج میره !


دلم خیلی بهونه داره
بهونه تو و خیلی چیزهای دیگه که اینجا نمیشه گفت و نوشت
بهونه خیلی چیزا که خودت بهتر از هر کسی می دونی
و می دونم هم که می دونی !..
اما یه جورایی توی حکمتت موندم ؛ مخم درجا می زنه !!!
اینکه این چیزا را که دم دستم نذاشتی و بهم ندادی هزار و یه دلیل و حکمت داره ، قبول
اینکه جا خالیش توی بسط گسترده عدل و رحمتت گم نمیشه ، درست
اما آقایی
مهربون
سرور
سالار
خدا ...............
کرمت رو شکر یه سوال
با این همه چرا قا قا لی لی  ما رو لا اقل ندادی
دل وامونده منو این جور تو خماری گذاشتی
ذهنمون رو پرشون و درمونده خیلی حرفا گذاشتی
لا اقل یه قا قا لی لی می دادی دستمون که اینقدر بی تابی نکنم
خودت خبر داری چی می گذره
راستشو بخوای خودمم نمی دونم این  قا قا لی لی  چیه یا قراره چی باشه
اما اینقدر می دونم که ....
اینقدر می دونم که ....
...
که هیچی نمی دونم ؛ که من یکی از حکمت کارهات زیاد که چه عرض کنم ، اصلا سر در نیاوردم
خلاصه بسه دیگه این همه ننه منم غریبم بازی
خدایا فقط همین قدر بگم خودت که همه اینا رو خبر داری
هوامو داشته باش
یهو ولم نکنی به حال خودم
جای دوری نمی رم ؛ همین دور و برم ؛ یعنی جایی ندارم که برم ؛ فقط قربونت برم یه کاری کن زود برگردم ؛ اما این دفعه یه جوری باشه برگشتم دیگه ول نکنم برم .........

امشب دوتا آرزومو فقط و فقط با خودت میگم ....
بعد نماز ...

 

ادعونی استجب لکم (لیله الرغائب)